برای زندگی



 

حالا سال به آخر رسید و ما ماندیم با اثرات کارها و رفتارهایمان. سال نو می رسد، کمی فکر کن. در این سال که گذشت چه کردم؟به سمت کدام اهداف می روم؟ آیا اصلا هدفی دارم یا مانند برگی در مسیر باد به هر سمتی که بوزد راه میروم؟

 

بخشی از سرنوشت هر انسان را عادت هایش تعیین می کند. چه عادت هایی مفیدی دارم و از چه عادت هایی زخم خوردم؟ آیا باید تغییرشان بدهم یا بگذارم قوی تر شوند؟

 

آیا رفتارهایم با خانواده و دوستانم و کسانی که دوستشان دارم خوب بود و آن ها از من راضی هستند یا دیگران را رنجاندم؟ آیا دست دوستی که در بزنگاه زندگی اش دستش را به امید دستگیری من به سویم دراز کرده بود گرفتم یا با یک دروغ از خودم راندمش؟ آیا حواسم به فامیل و اقوام بود یا فقط وقت نیاز و گرفتاری درِ خانه شان را زدم؟ آیا خدا را در وقت خوشی و سلامتی شکر کردم و به یادش بودم یا فقط در مشکلات و بیماری ها به سمتش رفتم؟

 

آیا در این سال که گذشت همه اش عکس و پست های دیگران را دیدم و با حسرت روی لایک کوبیدم و با صورتک های خندان غم هایم را پنهان کردم و در خوشحالی ها خود را ناراحت نشان دادم یا با خودم صادق بودم و برای خودم و خانواده ام وقت گذاشتم؟ آیا از هر چیزی جک ساختم و هر چیزی را به سخره گرفتم؟ در این سال پرهیاهو و پر اتفاق با حوادث تلخ و شیرین در جامعه چه تاثیری داشتم؟ آیا درغم ها و تلخی ها با پخش کردن بی محابای خبرها و دامن زدن به شایعات باعث شدم غم دیگران و آتش دلهره شان زبانه بکشد یا سنجیده در هر خبری که از این قاب ارتباط می رسد شک کردم و در درستی آن تردید کردم؟ آیا مانند همه پرسیدم که این کشور برای من چه کرده؟ و گفتم که این کشور نفرین شده است و تحقیرش کردم و ناسزا گفتم و نقاط قوتش را ندیدم و به سخره گرفتم و فقط از کشور های دیگر تعریف کردم یا واقع بین بودم و قوت ها را به جای خود و ضعف ها را به جای خود دیدم و از خودم پرسیدم که من برای این کشور چه کردم؟ و آیا قدمی برای پیشرفت و آبادانی آن برداشتم؟
چه تاثیر خوبی در این دنیا داشتم و کدام نقشم منفی بود؟ آیا انتظاراتی که از خودم داشتم محقق شد یا اینکه اصلا یادم رفت به چه می خواستم برسم؟ آیا به فکر کردم که دارم گام به گام و نفس به نفس به سمت پایان زندگی میروم و یا موضوعات مهمتری بودند که فرصت فکر کردن به این چیز هارا نمی دادند؟ مگر شک داری که عمر یکی از معدود ارکان های وجود آدمی است که با هیچ چیز قابل تعویض نیست. وقتم را در این سال برای چه گذاشتم؟

 

و با این همه آیا می خواهم سال بعد و سال های آینده را همین گونه بگذرانم؟ یا نه باید عادت هایی را ترک کنم و کار های جدیدی را شروع کنم؟ این سوالات را از خودت بپرس، کمی فکر کن و با کمی تحقیق تصمیم بگیر و عمل کن. همه چیز از تو شروع می شود و به تو باز می گردد.

 


برای زندگی

 


 

تغییر علاقه یک کار شگفت انگیز و اسرار آمیز است که با آن می توانیم دنیایمان را تغییر دهیم. یک لحظه به این فکر کنید که به ورزش کردن یا کار کردن علاقه مند شوید و این باعث تحرک و فعالیت مفید شما شود و زندگی تان را دگرگون کند. خوشبختانه باید بگویم که این کار کم و بیش شدنی است.

  تغییر علایق که یکی از روش ها و نمود های کنترل ذهن است به شما کمک می کند تا شگرد علاقه مند شدن را یاد بگیرید و از آن در زندگی روزمره برای علاقه مند شدن یا حتی جلوگیری از علاقه مندی و عاشق شدن، تغییر عادت ها و هزاران کار دیگر استفاده کنید.

دوره آموزشی رایگان کنترل ذهن

برای تغییر علایق دو راه اصلی وجود دارد. ممکن است راه های دیگری هم وجود داشته باشد اما ریشه همه آن ها این دو هستند: "تذکر" و "تفکر" که در ادامه به شرح آن ها می پردازیم.
1- تذکر: مهم ترین ابزار تغییر علاقه است. انسان با یاد آوری جنبه های خوب و زیبایی یک کار یا یک شخص به او علاقه مند می شود. یکی از پایه های عاشق شدن انسان این است که با دیدن مکرر یک شخص و زیبایی یا اخلاق خوب او به او علاقه مند می شود محبت و عشق ایجاد می شود. پس می توان نتیجه گرفت عاشق شدن هم تا حدود زیادی تحت اراده انسان است.

2- تفکر: فکر کردن زیاد در مورد یک چیز یا یک فرد هم کارکرد مشابه تذکر دارد و با آن می توان ایجاد علاقه نمود و یا از چیزی دل کند.

البته باید توجه داشت که در تذکر و تفکر با تمرکز بر جنبه های منفی، تنفر و دوری به وجود می آید که هر یک در مورد خاص خود باید به کار گرفته شود.

 


برای زندگی

چرا گاهی وقتا نمیای پی وی من، یه فحشی بدی یا دو کلمه بنویسی فقط. نمیگم چرا حالمو نمی پرسی همین که فقط بدونم این رابطه یک طرفه نیست. همین که روم بشه دو کلوم باهات حرف بزنم چیزی بپرسم که فکر نکنم اضافه ام. البته که هستم. الان که از هم دوریم فکر میکنم من واسه تو وجود ندارم اصلا. آخه تو که نمی دونی چه حالی ام! نمی دونی که این حس شوخی نیست. شدی تموم زندگی من! صبح که پا میشم اولین فکرم تویی شب که می خوابم آخرین فکر تو. نمی دونی یه روزایی وقتی کاری می کردی که فکر می کردم اصلا برات مهم نیستم، دنیام تعطیل میشد. خونه که می رسیدم می رفتم یه گوشه و پتو رو سرم می کشیدم نه چیزی میگفتم نه چیزی می خوردم که کسی نفه چقد داغونم که نبینه انگار دنیا به آخر رسیده واسه من. اما هر کار می کردم بازم نمی تونستم جلوی این غمو بگیرم. اما باز فرداش که می دیدمت دوباره قلبم جون می گرفت همیشه بهت امید داشتم هنوزم دارم

 


برای زندگی

آخرین جستجو ها

ساخت استخر | تجهیزات استخر‎ فروش کاشی مرجان اجاره آپارتمان مبله روزانه هفتگی ماهانه در تهران وبلاگ کیابیوتی ثریا فیلم ژورنال پائیزان دانلود فیلم ، موزیک و بازی های اندروید پرطرفدار قصه شب لایوکار دانلود آهنگ جدید